کارهایت نباشی چقدر دلم واست تنگ شده این دو روز
حسابی فعال شدی و استوری میذاری جان دلم قلبم روشن
شد از حضورت ای جانم دو روز دیگر تولدت هست الهی شمع
۱۰۰۰ سالگی ات رو فوت کنی البته همراه هم و در کنار هم نه دور
از هم امیدوارم شروع سال ۱۴۰۰ با عشق تو همراه باشد به این
سال دلم روشنه خیلی شاید هم توهم میزنم خلاصه هر چی که هست
به عشق ات امیدوارم حتی اگر موهایم مثل دندان هایم سفید شود خخخخ
راستی کارهایت خوب پیش میرود نگران حال و احوالت هستم کرونای لعنتی
تموم بشود استرس گرفتم هم واسه خانواده ام که کسی نگیرد هم برای تو و
خانواده ات خیلی مراقب خودت باش حتما هر روز قرص ویتامین
C و یا روز در میان و قرص ویتامین d را هر دو هفته یکبار بخور
این دو ویتامین خیلی کمک می کند به پیشگیری از کرونا و هم چنین
میوه و سبزیجات زیاد بخور و سوپ های رقیق و اب هویج
اینها سیستم ایمنی رو بالا می برد الهی من بمیرم واست
چه کسی اینها رو واست درست کند ای جانم مواظب خودت
خیلی باش هر روز واست دعا می کنم که خدا نگهدارت
باشد و از چشم بد دور باشی هر ماه مامانم برای
سلامتی هممون خروس خون می کند و یک خانمه ای
می دهد به نیازمندان وای مامانم آنقدر صلوات و دعا می خواند
که نگو که بلا دور باشد منم یواشکی تو دلم می گویم هر چه
وبرای سلامتی خانواده کاری انجام می دهیم احسان من هم
هست دوستت دارم عشق مهربونم وای دیشب یک خواب با شکوهی
دیدم که نگو خواب دیدم انگاری هم تو حرم امام رضا بودم و
هم در مدینه انگاری تو دو تا مکان بودم آنقدر با شکوه بود
که نگو سفره های با شکوهی پهن بود انواع و اقسام غذاهای
مختلف بود و یک سفره سفره حضرت ابوالفضل بود و من هم
دنبال مامان مریم ات می گشتم که ایشان رو پیدا کنم و به سر
سفره ببرم یک آن در بسته شد و من خودم رو وارد در اصلی کردم
اونجا مامانت کنار اون سفره های باشکوه نشسته بودن تنها و من
خودم رو کنارشان رساندن و مامانم هر چه صدا زدند که بیام کنارشون
بنشینم نرفتم مامانت خیلی خوشحال بود همه اش دعا می خواند و
می خندیدند بعدش مامان و بابای نازنین زهرا آمدند و خیلی به من
حرف گفتند و منم مثل ابر بهار گریه می کردم و گفتم قضاوتم نکنید
دعا نکنم که دخترتون نازنین زهرا مثل من عاشق شود و روی نازنین
زهرا رو بوسیدم و گفتم دلم نمیاد این دعا رو بکنم و مثل من سخت
عاشق شود گفتم من نازنین زهرا رو خیلی دوستش دارم مامان نازنین
زهرا از رفتارش پشیمون شد و عذرخواهی کرد و بعدش از خواب بیدار
شدم آنقدر تو حرم امام رضا و مدینه با شکوه بود که نگو قشنگ ترین
خواب زندگیم بود البته آخرش مامان نازنین زهرا خرابش کرد خخخ
من خواب نمی بینم ولی وقتی می بینم واقعی هست یعنی احسان
جونم تعبیرش چیه الهی که حضرت محمد دستم رو بگیرد و گره از
عشقمون باز کند هیچ کس که نخواست کمک کند به خیلی ها رو زدم
که کمکم کنند ولی نخواستن یا شاید نتوانستن ولی دلم رو شکستن
بعضی ها حتی جواب خشک و خالی هم ندادن بی محلی کردند
ولی خدا خیلی بزرگ و مهربونه حتما جوابم رو میدهد به بزرگی اش
ایمان دارم خدایا شکرت که عشق واقعی نصیب ام کردی اگر چه سخت
گذشت این سالها ....
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,